مصاحبه با خدا

مصاحبه با خدا

در رویا دیدم که با خدا حرف می زنم.

او از من پرسید آیا مایلی از من چیزی بپرسی.

گفتم: اگر وقت داشته باشید.

لبخندی زد و گفت: زمان برای من تا بی نهایت ادامه دارد.

چه پرسشی در ذهن تو برای من هست؟

پرسیدم: چه چیزی در رفتار انسانهاست که شما را شگفت زده می کند؟

پساخ داد: آدم ها از بچه بودن خسته می شوند.

عجله دارند بزرگ شوند و سپس، آرزو دارند به دوران کودکی باز گردند، سلامتی خود را در راه کسب ثروت از دست می دهند، چنان با هیجان به آینده فکر می کنند که از حال غافل می شوند، به طوری که نه در حال زندگی می کنند نه در آینده ، آنها طوری زندگی می کنند، انگار هیچ وقت نمی میرند و جوری می میرند... انگار هیچ وقت زنده نبوده اند.

ما برای لحظاتی سکوت کردیم.

سپس من پرسیدم: مانند یک پدر کدام درس زندگی را مایل هستی که فرزندانت بیاموزند؟

پاسخ داد: یاد بگیرند که نمی توانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند، ولی م یتوانند طوری رفتار کنند که مورد عشق و علاقه دیگران باشند،

یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند.

یاد بگیرند دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی

یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارند ایجاد کنند، ولی سالها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشند.

یاد بگیرند یک انسان ثروتمند کسی نیست که دارای زیادی دارد ، بلکه کسی هست که کمترین نیاز و خواسته را دارد.

یاد بگیرند کسانی هستند که انها را از صمیم قلب دوست دارند، ولی نمی توانند چگونه احساس خود را بروز دهند.

یاد بگیرند و بدانند، دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند، ولی برداشت آنها متفاوت باشد.

یاد بگیرند کافی نیست که تنها دیگران را ببخشند، بلکه انسانها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند.

سپس از خدا تشکر کردم و گفتم: آیا چیز دیگری هم وجود دارد که مایل باشی فرزندانت بدانند؟

خداوند لبخندی زد و پاسخ داد:

فقط این که بدانند من این جا و با آنها هستم... برای همیشه

 

 

زمان

زمان

من با زمان قرار همزيستي مسالمت آميز گذاشته ام كه نه او مرتبا مرا دنبال كند و نه من از او فرار كنم، بالاخره كه روز بهم خواهيم رسيد.

هرگز در مسير پيموده شده گام برنداريد، زيرا اين راه تنها به همان جايي مي رسد كه ديگران رسيده اند.

در عشق هميشه قطره اي جنون هست و در جنون هم هميشه قطره اي عقل

گذشت زمان بر آنها كه منتظر مي مانند بسيار كند، بر آنها كه مي هراسند بسيار تند، بر آنها كه زانوي غم در بغل مي گيرند بسيار طولاني، و بر آنها كه به سرخوشي مي گذرانند بسيار كوتاه است. اما، بر آنها كه عشق مي ورزند، زمان را آغاز و پاياني نيست.

بسياري مردم شادي هاي كوچك را باميد خوشبختي بزرگ از دست مي دهند.

درك زندگي تنها با نگاه به گذشته ميسر است، اما زندگي كردن، تنها با نگاه به آينده.

وقتي اين همه اشتباهات جديد وجود دارد كه مي توان مرتكب شد، چرا بايد همان قديمي ها را تكرار كرد

هيچ چيزي نمي توان به كسي ياد داد، اما مي توان باو كمك كرد كه پاسخ ها را در درون خود ببيند.

اگر مي توانستم به جواني بازگردم، باز هم تمام همان اشتباهات را مي كردم، اما قدري زودتر.

فلسفه حيقيق آن است كه ديدن دنيا را دوباره بياموزيم.

كساني هستند كه با ما صحبت مي كنند و ما به آنها گوش نمي دهيم، كساني هستند كه ما را آزار مي دهند و جراحت ماندگاري باقي نميگذارند، اما كساني هستند كه تنها سر راه زندگي ما قرار مي گيرند و مهر و نشان شان را براي هميشه بر ما مي گذاند

عشق بهترين نغمه در موسيقي زندگي است. انسان بدون عشق، هرگز با همسرائي باشكوه بشريت همنوا نخواهد شد.

وقتي كمتر سزاوام بمن مهر بورز، آخر آن زمان نيازمندترم.

قانون محاسبات عمومی کشور

  قانون محاسبات عمومی کشور

فصل اول-تعریف:
ماده 1 – بودجه كل كشور برنامه مالي دولت است كه براي يكسال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تامين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و به هدفهاي قانوني كشور ، بوده و از سه قسمت بشرح زير تشكيل ميشود :
1- بودجه عمومي دولت كه شامل اجزاء زير است:
الف – پيش بيني دريافتها و منابع تامين اعتبار كه بطور مستقيم و يا غير مستقيم در سال مالي قانون بودجه بوسيله دستگاهها از طريق حسابهاي خزانه داري كل اخذ ميگردد .
ب – پيش پرداختهاي كه از محل درآمد عمومي و يا اختصاصي براي اعتبارات جاري و عمراني و اختصاصي دستگاههاي اجرائي مي تواند در سال مالي مربوط انجام دهد .
2- بودجه شركتهاي دولتي و بانكها شامل پيش بيني درآمدها و ساير منابع تامين اعتبار .
3- بودجه موسساتي كه تحت عنواني غير از عناوين فوق در بودجه كل كشور منظور ميشود .
ماده 2 – وزارتخانه واحد سازماني مشخصي است كه بموجب قانون به اين عنوان شناخته شده و يا بشود .
ماده 3- موسسه دولتي واحد سازماني مشخصي است كه بموجب قانون ايجاد و زير نظر يكي از قواي سه گانه اداره ميشود و عنوان وزارتخانه ندارد .
ماده 4- شركت دولتي واحد سازماني مشخصي است كه با اجازه قانون بصورت شركت ايجاد شود و يا بحكم قانون و يا دادگاه صالح ملي شده و يا مصادره شده و بعنوان شركت دولتي شناخته شده باشد و بيش از 50 درصد سرمايه آن متعلق به دولت باشد. هر شركت تجاري كه از طريق سرمايه گذاري شركتهاي دولتي ايجاد شود ، مادام كه پنجاه درصد سهام آن متعلق به شركتهاي دولتي است ، شركت دولتي تلقي ميشود .
تبصره شركتهائي كه از طريق مضاربه و مزارعه و امثال اينها بمنظور بكار انداختن سپرده هاي اشخاص نزد بانكها و موسسات اعتباري و شركتهاي بيمه ايجاد شده يا ميشوند از نظر اين قانون شركت دولتي شناخته نميشوند .
ماده 5- موسسات و نهادهاي عمومي غير دولتي از نظر اين قانون واحدهاي سازماني مشخصي هستند كه با اجازه قانون بمنظور انجام وظايف و خدماتي كه جنبه عمومي دارد ، تشكيل شده و يا ميشود .
تبصره – فهرست اين قبيل موسسات و نهادها با توجه به قوانين و مقررات مربوط از طرف دولت پيشنهاد و بتصويب مجلس شوراي اسلامي خواهد رسيد .
ماده 6- سال مالي يكسال هجري شمسي است كه از اول فروردين ماه آغاز و به پايان اسفندماه ختم ميشود .
ماده 7- اعتبار عبارت از مبلغي است كه براي مصرف يا مصارف معين به منظور نيل به اهداف و اجراي برنامه هاي دولت بتصويب مجلس شوراي اسلامي ميرسد .
ماده 8- ديون بلامحل عبارتست از بدهيهاي قابل پرداخت سنوات گذشته كه در بودجه مربوط اعتباري براي آنها منظور نشده و يا زائد بر اعتبار مصوب و در هر دو صورت به يكي از طرق زير بدون اختيار دستگاه ايجاد شده باشد .
الف – احكام قطعي صادره از طرف مراجع صالحه .
ب – انواع بدهي به وزارتخانه ها و موسسات دولتي و شركتهاي دولتي ناشي از خدمات انجام شده مانند حق اشتراك برق ، آب ، هزينه هاي مخابراتي ، پست و هزينه هاي مشابه كه خارج ازاختيار دستگاه اجرائي ايجاد شده باشد .
ج – ساير بدهيهائي كه خارج از اختيار دستگاه ايجاد شده باشد . انواع ديون بلامانع موضوع اين بند از طرف وزارت امور اقتصادي و دارائي تعيين و اعلام خواهد شد .
ماده 9- مواد هزينه ، نوع هزينه را در داخل بودجه و يا قسمتي از فعاليت يك وزارتخانه يا موسسه دولتي مشخص ميكند .
ماده 10 – درآمد عمومي عبارت است از درآمدهاي وزارتخانه ها و موسسات دولتي و ماليات و سود سهام شركتهاي دولتي و درآمد حاصل از انحصارات و مالكيت و ساير درآمدهائي كه در قانون بودجه كل كشور تحت عنوان درآمد عمومي منظور ميشود.
ماده 11- دريافتهاي دولت عبارت است از كليه وجوهي كه تحت عنوان درآمد عمومي و درآمد اختصاصي و درآمد شركتهاي دولتي و ساير منابع تامين اعتبار و سپرده ها و هدايا به استثناء هدايائي كه براي مصارف خاصي اهداء ميگردد و مانند اينها و ساير وجوهي كه بموجب قانون بايد در حسابهاي خزانه دار ي كل متمركز شود .
ماده 12 – ساير منابع تامين اعتبار عبارتند از منابعي كه تحت عنوان وام ، انتشار اوراق قرضه ، برگشتي از پرداختهاي سالهاي قبل و عناوين مشابه در قانون بودجه كل كشور پيش بيني ميشود و ماهيت درآمد ندارند .
ماده 13 – وجوه عمومي عبارت است از نقدينه هاي مربوط به وزارتخانه ها و موسسات دولتي و شركتهاي دولتي و نهادها و موسسات عمومي غير دولتي و موسسات وابسته به سازمانهاي مذكور كه متعلق حق افراد و موسسات خصوصي نيست و صرفنظر از نحوه و منشاء تحصيل آن منحصرا براي مصارف عمومي بموجب قانون قابل دخل و تصرف ميباشد .
تبصره 1- وجوهي نظير سپرده ، وجه الضمان و مانند آنها كه بطور موقت در اختيار دستگاههاي مذكور در اين ماده قرار ميگيرد و پس از انقضاء مدت معين و يا حصول شرايط خاص قابل استرداد است مادام كه دراختيار دستگاههاي مزبور ميباشد تصرف درآنها بدون رضايت صاحب وجه يا احراز اعراض صاحب آن در حكم تصرف غير قانوني در وجوه عمومي تلقي ميگردد .
ماده 14 – درآمد اختصاصي عبارت است از درآمدهائي كه بموجب قانون براي مصرف يا مصارف خاص در بودجه كل كشور تحت عنوان درآمداختصاصي منظور ميگردد و دولت موظف است حداكثر تا سه سال پس از تصويب اين قانون ، بودجه اختصاصي را حذف نمايد .
ماده 15 – درآمد شركتهاي دولتي عبارت است از درآمدهائي كه در قبال ارائه خدمت و يا فروش كالا و ساير فعاليتهائي كه شركتهاي مذكور بموجب قوانين و مقررات مجاز آنها هستند عايد آن شركتها ميگردد .
ماده 16 – ساير منابع تامين اعتبار شركتهاي دولتي عبارت است از منابعي كه شركتهاي مزبور تحت عنوان كمك دولت ، وام ، استفاده از ذخائر ، كاهش سرمايه در گردش و يا عناوين مشابه بموجب قانون مجاز به منظور كردن آن در بودجه هاي مربوط هستند .
ماده 17 – تشخيص ، عبارت است از تعيين و انتخاب كالا و خدمات و ساير پرداختهائي كه تحصيل يا انجام آنها براي نيل به اجراي برنامه هاي دستگاههاي اجرائي ضروري است .
ماده 18 – تامين اعتبار عبارت است از اختصاص دادن تمام يا قسمتي از اعتبار مصوب براي هزينه معين .
ماده 19 – تعهد از نظر اين قانون عبارت است از ايجاد دين برذمه دولت ناشي از :
الف – تحويل كالا يا انجام دادن خدمت .
ب – اجراي قراردادهائي كه با رعايت مقررات منعقد شده باشد .
ج – احكام صادر شده از مراجع قانوني و ذيصلاح .
د – پيوستن به قراردادهاي بين المللي و عضويت در سازمانها يا مراجع بين المللي با اجازه قانون .
ماده 20 – تسجيل عبارت است از تعيين ميزان بدهي قابل پرداخت به موجب اسناد و مدارك اثبات كننده بدهي .
ماده 21 – حواله اجازه اي است كه كتباً وسيله مقامات مجاز وزارتخانه يا مؤسسه دولتي و يا شركت دولتي و يا دستگاه اجرائي محلي و يا نهادهاي عمومي غير دولتي و يا ساير دستگاههاي اجرائي براي تأديه تعهدات و بدهيهاي قابل پرداخت از محل اعتبارات مربوط عهده ذيحساب در وجه ذينفع صادر ميشود .
ماده 22 – درخواست وجه سندي است كه ذيحساب براي دريافت وجه بمنظور پرداخت حواله هاي صادر شده موضوع ماده 21 اين قانون و ساير پرداختهائي كه بموجب قانون از محل وجوه متمركز شده در خزانه مجاز ميباشد حسب مورد از محل اعتبارات و يا وجوه مربوط عهده خزانه در مركز و يا عهده نمايندگي خزانه در استان در وجه حساب بانكي پرداخت دستگاه اجرائي ذيربط صادر ميكند .
ماده 23 – هزينه عبارت از پرداختهائي است كه بطور قطعي به ذينفع در قبال تعهد يا تحت عنوان كمك يا عناوين مشابه با رعايت قوانين و مقررات مربوط صورت ميگيرد .
ماده 24 – تنخواه گردان خزانه عبارت است از اعتبار بانكي در حساب درآمد عمومي نزد بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران كه بموجب قانون اجازه استفاده از آن به ميزان معين در هر سال مالي براي رفع احتياجات نقدي خزانه در همان سال به وزارت امور اقتصادي و دارائي داده ميشود و منتها تا پايان سال واريز ميگردد .
ماده 25 – تنخواه گردان استان عبارت است از وجهي كه محل اعتبارات مصوب بمنظور ايجاد تسهيلات لازم در پرداخت هزينه هاي جاري و عمراني دستگاههاي اجرائي محلي تابع نظام بودجه استاني در اختيار نمايندگيهاي خزانه در مركز هر استان قرار ميدهد .
ماده 26- تنخواه گردان حسابداري عبارت است از وجهي كه خزانه و يا نمايندگي خزانه در استان از محل اعتبارات مصوب براي انجام بعضي از هزينه هاي سال جاري و تعهدات قابل پرداخت سالهاي قبل در اختيار ذيحساب قرار ميدهد تا در قبال حواله هاي صادر شده واريز و با صدور درخواست وجه مجددا دريافت گردد .
ماده 27 – تنخواه گردان پرداخت عبارت است از وجهي كه از محل تنخواه گردان حسابداري از طرف ذيحساب با تأييد وزير يا رئيس مؤسسه و يا مقامات مجاز از طرف آنها برخي از هزينه ها در اختيار واحدها و يا مأموريني كه بموجب اين قانون و آئيننامه هاي اجرائي آن مجاز بدريافت تنخواه گردان هستند قرار ميگيرد تا به تدريج كه هزينه هاي مربوط انجام ميشود اسناد هزينه تحويل و مجدداً وجه دريافت دارند .
ماده 28 – پيش پرداخت عبارت است از پرداختي كه محل اعتبارات مربوط بر اساس احكام و قراردادها طبق مقررات پيش از انجام تعهد صورت ميگيرد .
ماده 29 – علي الحساب عبارت است از پرداختي كه بمنظور اداي قسمتي از تعهد با رعايت مقررات صورت ميگيرد .
ماده 30 – سپرده از نظر اين قانون عبارت است از :
الف – وجوهي كه طبق قوانين و مقررات بمنظور تأمين و يا جلوگيري از تضييع حقوق دولت دريافت ميگردد و استرداد و يا ضبط آن تابع شرايط مقرر در قوانين و مقررات وقراردادهاي مربوط است .
ب – وجوهي كه بمنظور قرارها و يا احكام صادره از طرف مراجع قضائي از اشخاص حقيقي و يا حقوقي دريافت ميگردد و بموجب قرارها و احكام مراجع مذكور كلا يا بعضاً قابل استرداد ميباشد .
ج – مجوهي كه بر اساس مقررات قانوني توسط اشخاص نزد دستاگاههاي دولتي به نفع اشخاص ثالث توديع ميگردد تا با رعايت مقررات مربوط به ذينفع پرداخت شود .
تبصره – وجوهي كه توسط دستگاههاي دولتي بموجب مقررات تحت عنوان وديعه و يا حق اشتراك آب و برق ، تلفن ، تلكس ، گاز و نظائي آنها از اشخاص دريافت ميشود از نظر اين قانون سپرده تلقي نميگردد و از هر نظر مشمول مقررات مربوط به خود ميباشد .
ماده 31 – ذيحساب مأموري است كه بموجب حكم وزارت امور اقتصادي و دارائي از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت به منظور اعمال نظارت و تأمين هماهنگي لازم در احراي مقررات مالي و محاسباتي در وزارتخانه ها و مؤسسات و شركتهاي دولتي و دستگاههاي اجرائي محلي ومؤسسات و نهادهاي عمومي غير دواتي به اين سمت منصوب ميشود و انجام ساير وظايف مشروحه زير را بعهده خواهد داشت :
1- نظارت بر امور مالي و محاسباتي و نگاهداري و تنظيم حسابها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آنها .
2- نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالي .
3- نگاهداري و تحويل و تحول وجوه و نقدينه ها و سپرده ها و اوراق بهادار .
4- نگاهداري حساب اموال دولتي و نظارت بر اموال مذكور .
تبصره 1- ذيحساب زير نظر رئيس دستگاه اجرائي وظايف خود را انجام ميدهد .
تبصره 2- ذيحساب مؤسسات و نهادهاي عمومي غير دولتي موضوع ماده 5 اين قانون در مورد وجوهي كه از محل درآمد عمومي دريافت ميدارند ، با حكم وزارت امور اقتصادي و دارائي وبا موافقت آن دستگاه منصوب خواهند شد .
ماده 32 – معاون ذيحساب مأموريست كه با حكم وزارت امور اقتصادي و دارائي از بين كاركنان رسمي واجد صلاحيت به اين سمت منصوب ميشود .
ماده 33 – نمايندگي خزانه در استان واحد سازماني مشخصي است كه در مركز هر استان امور مربوط به دريافت تنخواه گردان استان و واگذاري تنخواه گردان حسابداري به ذيحسابان دستگاههاي اجرائي تابع بودجه استاني و ابلاغ اعتبار بودجه هاي استاني و افتتاح حسابهاي جاري دولتي در سطح استان و سائر وظايفي را كه بموجب اين قانون و آئيننامه هاي اجرائي آن بر عهده واحد مزبور محول ميشود به نمايندگي خزانه در استان مربوط زير نظر مدير كل امور اقتصادي و دارائي محل انجام خواهد داد .
ماده 34- امين اموال مأموري است كه از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت و امانتدار با موافقت ذيحساب و بموجب حكم وزارتخانه يا مؤسسه ذيربط به اين سمت منصوب و مسووليت حراست و تحويل و تحول و تنظيم حسابهاي اموال و اوراقي كه در حكم وجه نقد است و كالاهاي تحت ابوابجمعي ، بعهده او واگذار ميشود . آئيننامه مربوط به شرايط و طرز انتخاب و حدود وظايف و مسووايتهاي امين اموال در مورد اموال منقول و غير منقول با رعايت مقررات اين قانون از طرف وزارت امور اقتصادي و دارائي تهيه و به تصويب هيأت وزيران ميرسد .
ماده 35 – كار پرداز مأموري است كه از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت دستگاه ذيربط به اين سمت منصوب ميشود و نسبت به خريد و تدارك كالاها و خدمات مورد نياز طبق دستور مقامات مجاز با رعايت مقررات اقدام مي نمايد .
ماده 36 – عامل ذيحساب مأموري است كه با موافقت ذيحساب و به موجب حكم دستگاه اجرائي مربوط از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت در مواردي كه بموجب آئيننامه اجرائي اين ماده معين خواهد شد به اين سمت منصوب و انجام قسمتي از وظايف و مسووليتهاي موضوع ماده 31 اين قانون توسط ذيحساب به او وحول ميشود . كار پردازان و واحدهاي تداركاتي و ساير مأموران و واحدهاي دولتي ماداه كه به اقتضاي طبع و ماهيت وظايف قانوني خود و يا مأموريتهاي محوله مجاز به دريافت تنحواه گردان پرداخت از ذيحساب ميباشد از لحاظ مقررات مربوط به واريز تنخواه گردان دريافتي در حكم عامل ذيحساب محسوب ميشود .

سلام دوستان عزيز من در اين وبلاگ تا بحال در مورد حسابداري و حسابداري پيمانكاري و آموزش اكسل مطالبي نوشتم ميخوام براي بهتر شدن وبلاگم برنامه جديدي رو شروع كنم از شما هم ميخوام مرا در اين راه كمك كرده و نظرات خود را برام بنويسد تا بتوانم مطالب مفيدي را جمع آوري كنم.

حسابداري شركتها

سلام

  با توجه به آشنايي با حسابداري شركتها و كارخانجات هر گونه سوال در مورد پر كردن فرم ارزش افزوده و اظهارنامه ماليات و نوشتن دفاتر قانوني و همچنين نحوه ثبت اسناد در سيستم هاي حسابداري و ليست حقوق و بيمه و صورتهاي مالي به صورت ايميل يا از طريق شماره تماس مي توانم كمك و راهنمايي كنم.    رنجبران

حسابداري

اجزاء و عوامل بهای تمام شده کدام است؟

عوامل اصلی بهای تمام شده به طور کلی 3 دسته زیر می باشند.

1- مواد اولیه      2- دستمزد          3- سربار ( سایر هزینه های تولید)

1- مواد اولیه

مواد اولیه رکن اصلی تولید کالا و محصول می باشد درضمن می دانید که مواد اولیه تولید خود به دو بخش زیر تقسیم می شود:

الف- 1) مواد مستقیم

آن بخش از مواد مصرفی که از کالای ساخته شده جدائی ناپذیر است و مستقیماً در ساخت کالا نقش دارد را مواد مستقیم گویند به عنوان مثال آرد در ساخت نان مواد مستقیم تولید نان محسوب می گردد.

ب-1) مواد غیرمستقیم

آن بخش از مواد مصرفی که برای تکمیل کالا ضروری می باشد ولیکن به علت مصرف ناچیز آن نتوان آن را به عنوان مواد مستقیم مصرفی تولید طبقه بندی کرد مواد غیرمستقیم محسوب می شود مانند مصرف میخ در ساخت میز و کمد چوبی.

2- دستمزد ( کار)

حقوق و حق الزحمه ای که در جریان تولید و ساخت برای تبدیل مواد به کالا به کارگران پرداخت می شود را به عنوان دستمزد تولید شناسایی می کنند.

دستمزد نیز به دو بخش زیر تقسیم خواهد شد:

الف-2) دستمزد مستقیم

دستمزدی است که بابت کاری پرداخته می شود که مستقیم صرف تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده انجام می شود.

ب-2) دستمزد غیرمستقیم

دستمزدی است که بابت کاری پرداخت می شود که مستقیماً در ساخت و ترکیب کالای ساخته شده نقش نداشته است مانند حقوق نگهبانان و سرکارگران کارخانه و ...

3- سایر هزینه ها ( سربار ساخت)

کلیه هزینه هایی که در جریان تولید اتفاق می افتد ولیکن نمی توان آنها را به طور مستقیم و مشخص به اقلامی از تولید یا محصولی خاص اختصاص داد به عنوان سربار کارخانه یا سایر هزینه ها شناسایی می‎شوند نمونه های مشخص این هزینه ها؛ مواد غیرمستقیم تولید، دستمزد غیرمستقیم، هزینه تعمیرات و هزینه های استهلاک ماشین آلات، هزینه بیمه و سایر مواد مشابه می باشد.

 

در حسابداری مؤسسات تولیدی برای آنکه رویدادهای مالی فرآیند تولید را نشان دهند از حساب کالای در جریان ساخت استفاده می کنند و هزینه های مواد، دستمزد و سربار و کالای در جریان ساخت اول دوره را در بدهکار این حساب منظور می کنند این حساب ماهیت بدهکار دارد و در صورتی که کالایی ساخته شد و فرآیند انبار شدن آن آغاز شد عملیات حسابداری انبار کالای ساخته شده را در حساب کالای ساخته شده نشان می دهد یعنی حساب کالای در جریان ساخت بستانکار می شود و حساب کالای ساخته شده بدهکار این حساب نیز ماهیت بدهکار دارد و بابت موجودی کالای ساخته شده اول دوره و کالای ساخته شده طی دوره بدهکار می شود و اگر کالایی فروش رفت بابت قیمت تمام شده کالای فروش رفته بستانکار می شود.

قبل از آنکه گزارشهای حسابداری بهای تمام شده و به خصوص جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته مطرح شود بهتر است با دو اصطلاح زیر آشنا شوید.

بهای اولیه

بهای اولیه عبارت است از حاصل جمع هزینه هایی که به طور مستقیم ( مواد اولیه مستقیم و دستمزد مستقیم) در ساخت کالا به کار می رود.

دستمزد مستقیم+ مواد اولیه مصرفی مستقیم = بهای اولیه

بهای تبدیل

بهای تبدیل ( هزینه های تبدیل) عبارت است از هزینه هایی که برای تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده به کار می رود یعنی در واقع حاصل جمع دستمزد مستقیم و سربار ساخت

سربار ساخت + دستمزد مستقیم = بهای تبدیل

ارزیابی موجودی مواد و روشهای قیمت گذاری مواد صادره از انبار

می دانید موجودی مواد بخش عمده ای از موجودیها و دارائیهای جاری مؤسسات تولیدی را تشکیل می دهند در ضمن بخش اساسی بهای تمام شده تولیدات و کالای فروش رفته متشکل از مواد مصرفی می باشد. همچنین می دانید مواد خریداری شده ارسال شده به تولید با نرخهای متفاوتی خریداری می گردد بنابراین واضح است برای تعیین بهای تمام شده تولیدات لازم است مشخص شود چه موادی با چه نرخی به حساب تولید و کالای در جریان ساخت منظور شده است یعنی در واقع حساب کنترل کالای در جریان ساخت بابت مواد مصرف شده به چه نرخ بدهکار و حساب کنترل مواد با چه نرخ بستانکار می شود.

 

آموزش اكسل

اصطلاحات نمودارها :

1- Gird Line : خطوطي هستند که در امتداد مقادير محور X , Y ظاهر ميشوند. اين خطوط در تعيين مقدار دقيق يک نقطه به ما کمک ميکنند.

2- Tick : خطوط کوتاهي هستند که با محور متقاطع بوده و قسمتهايي از يک مقياس سري با گروه را جدا ميکنند.

3- Chart Title : متن بکار برده شده براي شناسايي عنوان نمودار ميباشد.

4- Axis : به محور ها در نمودار ها گفته ميشود.

5- Legend : هر نمودار داراي راهنمايي است كه نشان دهنده اين است كه هر رنگ مربوط به كدام سري است.

روشهاي ايجاد نمودار :

روش اول :

1- انتخاب منوي Insert

2- انتخاب گزينه Chart

روش دوم :

1- انتخاب آيکون Chart Wizard ( )

نکته
در زمان ايجاد نمودار با کليک بر روي دکمه Next به صفحات بعدي ميرويم و کليک بر روي دکمه Back باعث برگشت به صفحه قبلي ميشود و با کليک بر روي Finish کادر نمودار ها بسته ميشود.
نکته
ميتوانيم اطلاعاتي را كه ميخواهيم بر اساس آن نمودار رسم كنيم ابتدا انتخاب كنيم بعد به يكي از دو روش بالا عمل كنيم. ميتوانيم هم در حين كار انتخاب را انجام دهيم.
با انجام يکي از دو راه بالا پنجرهاي زير به ترتيب باز ميشود :

• پنجره Chart Type :

اين پنجره شامل دو Tab زير ميباشد :

1- Standard Type : که شامل قسمتهاي زير است :

الف- Chart Type : که در اين قسمت نوع اصلي نمودار را انتخاب ميکنيم.
ب- Chart Sub-Type : در اين قسمت نوع فرعي نمودار را مشخص ميکنيم.
ج- Press and Hold to View Sample : در اين قسمت پيش نمايشي از نمودار با اطلاعاتي که خودمان داده ايم نشان ميدهد. براي اين کار کافي است روي اين دکمه Click کرده و نگه داريم.
2- Custom Type : در اين قسمت ميتوان از نمودارهاي سفارشي استفاده کرد يا يك نوع نمودار ايجاد كرد.

• پنجره Chart Source Data :

اين پنجره شامل دو Tab زير ميباشد :

1- Data Range : که شامل قسمتهاي زير است :

الف- Data Range : در اين قسمت آدرس داده هايي را که قرار است نمودار براي آنها کشيده شود، ميتوان تغيير داد همچنين ميتوانيم آدرس را با كليك بر روي Collapse Dialog و با Drag كردن وارد كنيم. و يا ميتوانيم با استفاده از فرمت زير آدرس را تايپ كنيم.
شماره سطر پايان $ نام ستون پايان$ شماره سطر شروع$ نام ستون شروع$! نام Sheet =

ب- Series in : اين قسمت جهت نمايش داده ها را مشخص ميکند. يعني کدام يک از اين دو برچسب از داده ها در پايين نمودار قرار خواهد گرفت. اگر Row را انتخاب كنيم سطر ها به عنوان سري و اگر Column را انتخاب كنيم ستونها به عنوان سري قرار ميگيرند.
2- Series : که شامل قسمتهاي زير است :

الف- Series : در اين قسمت نام سري هاي موجود نوشته شده است.
ب- Name : توسط اين قسمت ميتوانيم نام سري را عوض کنيم.
ج- Value : در اين قسمت ميتوانيم آدرس مقادير هر سري را مشخص كنيم. همچنين ميتوانيم مقادير را تايپ كنيم. براي تايپ مقادير بايد مقدار سري را در علامت { } وارد كنيم.
( كار در كارگاه 11 تمرين 18 ، 19 ، 20 و 21 ) (اين تمرينات را در پايان مبحث انجام دهيد. )
د- Category(x) Axis labels : در اين قسمت ميتوان آدرس خانه هايي را داد که محتواي آنها بر روي محور X نوشته ميشوند.

ه- دکمه Add : يک سري جديد ايجاد ميکند.

و- دکمه Remove : بر روي نام هر سري در قسمت Series کليک کنيم و سپس اين دکمه را بزنيم ، سري حذف ميشود.

فاصله آسان تا مشكل يك قدم است


خوابیدن در هر شب آسان است
ولی مبارزه با آن مشکل است

نشان دادن پیروزی آسان است
قبول کردن شکست مشکل است

حظ کردن از یک ماه کامل آسان است
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است

زمین خوردن با یک سنگ آسان است
ولی بلند شدن مشکل است

لذت بردن از زندگی آسان است
ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است

قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است
ولی وفای به عهد مشکل است

گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است
ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است

انتقاد از دیگران آسان است
ولی خودسازی مشکل است

ایراد گیری از دیگران آسان است
عبرت گرفتن از آنها مشکل است

گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است
ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است

فکر کردن برای پیشرفت آسان است
متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است

زندگی می آموزد که شتاب نکن.

زندگی می آموزد که شتاب نکن.

زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز گشته است.

زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.

زندگی می آموزد رنج ها و سختی ها با همه تلخی که در کام تو دارند اگر خودت بخواهی می توانند بسیار آموزنده و رشد دهنده باشند.

زندگی می آموزد چیزهایی که بزرگترها سر آن دعوا می کنند بزرگتر از چیزهایی نیست که کوچک ترها سر آن دعوا می کنند.

زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند بعداً که می گذری و تو در آن لحظه بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.

زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.

زندگی می آموزد گذشت و مهربانی شیرین است.

زندگی می آموزد آنکه کام دیگران را تلخ می کند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد.

زندگی می آموزد سادگی زیباتر است.

زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن، شانه های خودت را سنگین می کند و بار از دوش دیگران برداشتن، خودت را سبکبار می کند.

زندگی می آموزد صمیمیت را.

زندگی نشان می دهد کسانی را که سنگین و بزرگ راه رفتند و خرد و شکسته شدند.

زندگی می گوید من با تو مهربانم، خیلی مهربانم اگر تو با خودت نامهربان نباشی.

زندگی می گوید بیش از آنکه تو مرا دوست می داری من تو را.  بیش از آنکه تو مرا می خواهی من تو را.

زندگی می گوید تو خیلی وقت ها مرا گم می کنی.  جاهای عجیبی بدنبال من می گردی، جاهایی که شاید حتی زندگیت به تنگنا کشیده می شود.

زندگی می گوید خیلی وقت ها تو از چیزی می گریزی و به تنگ می آیی که همانجا بوی عطر من پیچیده است.  وقتی دست سالخورده ای را می گیری و با حوصله پا به پای او عرض خیابان را طی می کنی، وقتی به صورت کودکی گریان می خندی، وقتی نوازش دستان گرمت وجود لرزان یتیمی را گرم می کند.  وقتی با حوصله و مهربانی نگاهت را به نگاه خسته پدر و مادرت گره می زنی.  وقتی به همسرت فرصت می دهی تا در چشمه شکیبایی تو غبار آشفتگی و دلتنگی و خستگی اش را بزداید.  وقتی با مهر و صبوری می خندی تا خنده زیبایت خنکایی باشد برای آنکه در گرمای زندگی جوش آورده است.

می بینی زندگی چه پیداست.  کاش از چشمه زندگی فرار نکنی و لختی کنارش بنشینی و دویدن های بی امان این فرصت را از تو نگیرد که کفش هایت را درآوری و پایت را در زلالش از رنج شتاب های پی در پی برهانی.  از آنها نباشی که مهمند و به هرکس می رسند می گویند وقت ندارم.  از آنها نباشی که سلام دیگران را نمی شنود و لبخندشان را نمی بیند.

 

به چه كساني نبايد معاشرت كرد


با این4 دسته از افراد کمتر معاشرت کنید:

 1- آنهائی که از زندگی بیزارند و با همه دنیا سر جنگ دارند.

2- آنهائی که مدام پشت سر دیگران غیبت می کنند.

3- آنهائی که شکست و سر خوردگی های گذشته شما را به شما یادآوری می کنند.

4- آنهائی که می خواهند شما را کنترل کنند.

تفاوت و تشابه مسئولیت محدود با سهامی خاص

تفاوت و تشابه مسئولیت محدود با سهامی خاص

۱- در شرکت با مسئوليت محدود تعداد شرکا حداقل 2 نفر و در شرکت سهامى خاص تعداد سهامداران حداقل 3 نفر مى باشند.

2-  حداقل سرمايه براى ثبت شرکت با مسئوليت محدود و سهامى خاص يک ميليون ريال است .

3- در شرکت سهامى خاص حداقل 35% سرمايه بايد نقدا در يکى از شعب بانکها توديع و گواهى مربوطه ارائه و 65% در تعهد سهامداران باشد در شرکت با مسئوليت محدود بايد کل سرمايه تحويل مديرعامل شرکت شده و مديرعامل اقرار به دريافت نمايد و ارائه گواهى بانکى دال بر انجام اين امر ضرورت ندارد .

4- انتخاب بازرس اصلى و على البدل در شرکت سهامى خاص اجبارى ولى در شرکت با مسئوليت محدود اختيارى است.

5- مدت مديريت در شرکت سهامى خاص حداکثر دوسال مى باشد که قابل تمديد است و در شرکت با مسئوليت محدود مديران شرکت براى مدت نامحدود انتخاب مى شوند و همچنين مخير خواهند بود که مدتى براى مديران در اساسنامه شرکت مقرر دارند.

6-انتخاب روزنامه کثيرالانتشار در شرکت سهامى خاص براى درج آگهى هاى دعوت شرکت در سهامى خاص الزامى و در شرکت با مسئوليت محدود اختيارى است .

7- شرايط احراز حد نصاب در مجامع عمومى در شرکت سهامى خاص سهل تر و در شرکت با مسئوليت محدود با توجه به نوع شرکت مشکل تر مى باشد.

8- مجامع عمومى در شرکت سهامى خاص توسط هيات رئيسه اى مرکب از يک نفر رئيس و دو نفر ناظر و يک نفر منشى که از بين سهامداران انتخاب مى شوند اداره مى گردد در شرکت با مسئوليت محدود اداره مجامع عمومى شرکت توسط هيات نظار در صورتى خواهد بود که تعداد شرکاى آن از 12 نفر بيشتر باشد.

9- در شرکت سهامى خاص و با مسئوليت محدود شرکت در افزايش سرمايه اختيارى است.

10-  سرمايه در شرکت سهامى خاص به سهام تقسيم و مسئوليت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمى سهام آنها است سرمايه در شرکت با مسئوليت محدود به سهام يا قطعات سهام تقسيم نمى شود و شرکا فقط تا ميزان سرمايه خود در شرکت مسئول قروض و تعهدات مى باشند.

11-  مديران در شرکت سهامى خاص الزاما بايستى سهامدار بوده يا تعداد سهام وثيقه مقرر در اساسنامه را تهيه و به صندوق شرکت بسپارند مديران در شرکت با مسئوليت محدود بصورت موظف يا غير موظف که از بين شرکا يا از خارج انتخاب مى شوند انجام وظيفه خواهند نمود.

12-  تقسيم سود در شرکت سهامى خاص به نسبت تعداد سهام و در شرکت با مسئوليت محدود به نسبت سرمايه شرکا تقسيم خواهد شد و در شرکت با مسئوليت محدود مى توانند در اساسنامه ترتيب ديگرى براى تقسيم سود مقرر دارند.

13- حق راى در شرکت سهامى خاص به تعداد سهام و در شرکت با مسئوليت محدود به نسبت سرمايه خواهد بود.

14- تقويم سهم الشرکه غير نقدى در شرکت با مسئوليت محدود توسط شرکا صورت مى گيرد شرکا در اين خصوص داراى مسئوليت مى باشند تقويم آورده غير نقدى در شرکت سهامى خاص با کارشناس رسمى دادگسترى خواهد بود.

15- مدارک تاسيس در شرکت سهامى خاص عبارتند از :

دوبرگ اظهارنامه و دو جلد اساسنامه و گواهى بانک داير بر پرداخت 35% سرمايه تعهدى و فتوکپى شناسنامه سهامداران و بازرسان و صورتجلسات مجمع عمومى موسس و هيات مديره .

مدارک تاسيس در شرکت با مسئوليت محدود عبارتند از : دو برگ تقاضانامه و دو برگ شرکت نامه و دوجلد اساسنامه و فتوکپى شناسنامه شرکا و صورتجلسه مجمع عمومى موسس و هيات مديره .

میزان فاصله ی قلب آدم ها و تٌن صدا

ماجرایی تامل برانگیز : میزان فاصله ی قلب آدم ها و تٌن صدا

استادى از شاگردانش پرسید:

چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟

چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:

چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟

آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟  

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد:

هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.

آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.

هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید:

هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟

چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.

فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد:

هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باش

اين همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که  خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت مي توانی حس کني اينجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
--

لحظات شادی خدا را ستایش کن، لحظات سختی خدا را جستجو کن، لحظات آرامش خدا را مناجات کن، لحظات دردآور به خدا اعتماد کن، و در تمام لحظات خداوند را شکر کن.

 

داراييهاي ثابت مشهود

تعاريف

اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معنا مشخص زير بكار رفته است:

ارزش باقيمانده: مبلغ برآوردي كه واحد تجاري در حال حاضر مي تواند از واگذاري دارايي پس از كسر مخارج برآوردي واگذاري بدست آورد، با ين فرض كه دارايي در وضعيت متصور در پايان عمر مفيد باشد.

ارزش منصفانه: مبلغي است كه خريداري مطلع و مايل و فروشنده اي مطلع و مايل مي توانند در معامله اي حقيقي و در شرايط عادي، يك دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يكديگر مبادله كنند.

ارزش اقتصادي: ارزش فعلي خالص جريانهاي نقدي آتي ناشي از كاربرد مستمر دارايي از جمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن.

استهلاك: تخصيص سيستماتيك مبلغ استهلاك پذير يك دارايي طي عمر مفيد آن.

بهاي جايگزيني مستهلك شده: عبارت است از بهاي ناخالص جايگزيني يك دارايي (يعني بهاي جاري جايگزيني يك دارايي نو با توان خدمت دهي مشابه) پس از كسر استهلاك مبتني بر بهاي مزبور و مدت استفاده شده از آن دارايي.

بهاي تمام شده: مبلغ وجه نقد يا معادل نقد پرداختني و يا ارزش منصفانه ساير مابه ازاهايي كه جهت تحصيل يك دارايي در زمان تحصيل يا ساخت آن واگذار شده است و در صورت مصداق، مبلغي كه براساس الزامات خاص ساير استانداردهاي حسابداري (مانند مخارج تامين مالي) به آن دارايي تخصيص يافته است.

خالص ارزش فروش: مبلغ وجه نقد يا معادل آن كه از طريق فروش دارايي در شرايط عادي و پس از كسر كليه هزينه هاي مرتبط با فروش حاصل مي شود.

زيان كاهش ارزش: مازاد مبلغ دفتري يك دارايي نسبت به مبلغ بازيافتني آن.

دارايي ثابت مشهود: به دارايي مشهودي اطلاق مي شود كه: (الف) به منظور استفاده در توليد يا عرضه كالاها يا خدمات، اجاره به ديگران يا براي مقاصد اداري توسط واحد تجاري نگهداري مي شود، و (ب) انتظار مي رود بيش از يك دوره مالي مورد استفده قرار گيرد.

عمر مفيد: عبارت است از : (الف) مدت زماني كه انتظار مي رود دارايي مورد استفاده واحد تجاري قرار گيرد، يا (ب) تعداد توليد يا واحدهاي مقداري مشابه كه انتظار مي رود در فرايند استفاده از دارايي توسط واحد تجاري تحصيل شود.

مبلغ استهلاك پذير: بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده پس از كسر ارزش باقيمانده آن.

مبلغ بازيافتني: خالص ارزش فروش يا ارزش اقتصادي يك دارايي، هر كدام كه بيشتر است.

مبلغ دفتري: مبلغي كه دارايي پس از كسر استهلاك انباشته و زيان كاهش ارزش انباشته مربوط، به آن مبلغ در ترازنامه منعكس مي شود.

شناخت: مخارج مرتبط با يك قلم دارايي ثابت مشهود، تنها زماني به عنوان دارايي شناسايي مي شود كه : (الف) جريان منافع اقتصادي آتي مرتبط با دارايي به درون واحد تجاري محتمل باشد، و (ب) بهاي تمام شده دارايي به گونه هاي اتكاپذير قابل اندازه گيري باشد.