حسابدارى مديريت حسابدارى مالى
حسابدارى مديريت حسابدارى مالى
١- استفاده کنندگان اوليه درون سازماني – مديران داخل واحد تجاري برون سازماني – سرمايه گذاران،
اعتباردهندگان و مراجع دولتي
٢- تمرکز زماني آينده گرا، مانند تهيه بودجه سال دوم در سال اول گذشته گرا مانند گزارش عملكرد واقعي سال اول در سال دوم
٣- گزارشها عدم پايبندي به اصول پذيرفته شده حسابداري با ارائه گزارشهاي تفصيلي پايبندي به اصول پذيرفته شده حسابداري و ارائه گزارشهاي خلاصه شده
٤- بازتابهاي رفتاري توجه به چگونگي تاثير رفتار کارکنان از طريق گزارشها توجه به کفايت افشاء. بازتابهاي رفتاري در اولويت دوم قرار دارد. بازخورد ارزيابي، با بكارگيري، گزارشاتي برنامه و اقدامات با استفاده از بودجه جهت مقايسه نتايج واقعي و بودجه شده دو ابزار مهم حسابداري جهت کمك به مديريت واحدهاي اقتصادي بودجه و گزارش هاي اجرايي (عملكرد) ميباشد. بودجه، يك برنامه کمي جهت اقدامات و هماهنگي بين واحدها و گزارش عملكرد، جهت اندازه گيري فعاليتها مورد استفاده قرار ميگيرد. اين گزارشات اغلب جهت مقايسه نتايج واقعي و بودجه مورد استفاده قرار ميگيرد. تفاوت ( بين نتايج واقعي و بودجه را عمومآً انحراف مينامند. بطور کلي موارد فوق را ميتوان در دياگرام زير نشان داد:
ساختار تصميمات:
اگر چه هر يك از مديران ، تصميمات خود را به گونه اي نسبتآً متفاوت اتخاذ مينمايند ليكن اغلب آنان در مورد مراحل زيرين در فرآيند تصميم گيري توافق دارند:
١- تعريف مسئله
٢- شناسايي راه حلها
٣- گردآوري اطلاعات مربوط
٤- تصميم گيري
قبل از اشاره به موارد فوق بايد اين نكته را يادآور شد که اصولا تصميم گيري به دو گروه قابل تفكيك است:
الف- تصميم گيري در شرايط اطمينان که در اين قبيل تصميمات براي هر تصميم يك نتيجه بيشتر وجودندارد و درواقع با اتخاذ چنين تصميمي، حتمآً نتيجه از قبل پيشبيني شده آن اتفاق ميافتد. در واقع احتمال وقوع نتايج چنين تصميماتي برابر با يك ميباشد.
ب - تصميم گيري در شرايط عدم اطمينان: در اين قبيل تصميم گيري براي هر تصميم بيش از يك نتيجه قابل پيشبيني است لذا تصميم گيرنده (مدير) در شرايطي قرار ميگيرد که نسبت به وقوع نتايج اطمينان ندارد بعنوان مثال سرمايه گذاري در پروژهاي که ممكن است سود سرشاري و از طرفي ديگر زيان هنگفتي را براي تصميم گيرنده بدنبال داشته باشد. مراحلي که در فرآيند تصميم گيري بدان اشاره گرديد معمولا بيشتر به تصميمات نوع دوم اشاره دارد.
١ - تعريف مسئله:
مهمترين مرحله در فرآيند تصميمگيري تعريف مسئله است زيرا کليه فعاليتهاي بعدي اين فرآيند به اين مرحله بستگي دارد. چنانچه مديران درك روشني از مسئله در دست بررسي نداشته باشند ممكن است وقت و منابع مالي زيادي راصرف شناسايي راه حلها و گردآوري اطلاعاتي کنند که کمك موثري به حل مسئله ننمايد. چون تعريف نادرست مسئله باعث اتلاف وقت و منابع ميشود بنابر اين تصميم گيرندگان نبايد براي شروع مرحله شناسايي راه حلها شتاب نمايند.
٢ - شناسايي راه حلها:
هنگامي که مسئله تعريف شد، اين سئوال مطرح ميشود که چگونه بايد آنرا حل کرد؟ براي حل مسايل معمولا بيش ازيك راه ممكن وجود دارد. در مراحل شناسايي مديران ميتوانند از قوه ابتكار و خلاقيت خود استفاده نمايند. در اين مرحله نيازي به رعايت احتياط نيست زيرا در مراحل بعدي نيز راه حلهاي شناسايي شده مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
٣ - گردآوري اطلاعات:
از آنجا که جهت تسهيل در امر تصميمگيري ، ممكن است به اطلاعات متنوعي نياز باشد مديران قسمتي از اطلاعات موردنياز خود را از درون سازمان و قسمت ديگر را از خارج سازمان و برخي از آنها را براساس رويدادهاي گذشته و برخي ديگر را براساس انتظارات خود از رويدادهاي آينده ، تامين مينمايند. اطلاعات ، صرف نظر از ماهيت آن بايد مربوط باشديعني به دانش تصميم گيرنده افزوده و يا از ترديد وي بكاهد.به عبارت ديگر اطلاعات بايد در تصميم فرد تصميم گيرنده موثر باشد و دانستني هاي وي را افزايش و احتمال انتخاب تصميم اشتباه را کاهش دهد.
٤- تصميم گيري:
از آنجا که در فرآيند تصميمگيري غالبآً يك متغير به تنهايي نسبت به ساير متغيرها يا عوامل برتري ندارد لذا دربدو امر چنين بنظر ميرسد که با تعريف مسئله ، شناسايي راه حلها و جمع آوري اطلاعات مربوط تصميمگيري آسان باشد. با توجه به تداخل عوامل تصميمگيري با يكديگر و اثرگذاري آنها بر هم تصميمات نهايي معمولا براساس مدل تصميم گيري صورت ميپذيرد. مدل تصميم گيري معمولا توصيف رويه هایی است که براساس آن اتخاذ تصميم ميشود.در اغلب موارد حتي در تصميم گيري مسائل پيچيده ، مدلهاي تصميمگيري شكل کاملا ساده اي دارند و بر بالا بردن کيفيت تصميمات اثر ميگذارند. مانند تصميمي که يك خريدار سهام جهت خريد سهام ميگيرد مثلا براي وي افزايش سود سهام پرداختي در طي سه سال گذشته به ميزان ١٠ % ميتواند عامل تصميم وي به خريد سهام باشد و يا کنترل کيفيت کالا از طريق نمونه برداري; چنانچه محصولات نمونه گرفته شده بعنوان مثال بيش از ٣% معيوب بودند توليد متوقف ميشود.
خدایا به داده هایت شکر